بیایید در بهار طبیعت، اندیشههایمان را نیز بهاری کنیم. چه خوب است بر صفحه دلمان بنویسیم که نوروز یعنی؛ روزهای نو، روزهای طور دیگر زندگی کردن، متفاوت نگاه کردن، روز دیگری برای مشغول شدن به آنچه دل مشغولیمان نبوده است؛ روز دیگری برای سپاسگزاری در مورد هر آنچه شکرش را نکرده ایم.بهار، طرب انگیز و پر نشاط از راه رسید و با دستان نوازشگرش طبیعت خفته را از خواب بیدار کرد. طبیعت پس از دوره افسردگی و خمودی زمستان، در طراوت بهار به وجد می آید و دگرگونیهایی را در خود پذیرا می شود. اندام خشکیده گیاهان و درختان در گذر از رکود و رخوت زمستان، با شور و جاذبه بهار، جوانههای حیات را برخود ظاهر می سازند. نسیم دل انگیز بهاری پیام شادابی، امید، سرزندگی، شور و نشاط را به گوش همگان می رساند. اینکه طبیعت ردای سبز بر تن می کند و چکاوکها و قمریان با نغمههایشان روحی دیگر در کالبد انسان می دمند، اینکه کوهها دوششان را از بار سرد برف خالی می کنند و گلها و گیاهان و درختان جانی تازه می گیرند، همه و همه برای این است که انسان از سر تعظیم و خشوع به تامل و اندیشه بنشیند. چرا که هرپدیده ای در هستی، می تواند به نحوی عبرت آموز و هدایت گر آدمی باشد؛ تا او بیاموزد همچون طبیعت بیدار شده از خواب زمستانی، باید هوشیار و بیدار شود. انسان گل سرسبد هستی است و تحول و دگرگونی لازمه حرکت تکاملی اوست لذا با آمدن بهار، او نیز با خرمی و نشاط، بسوی زندگی مطلوب گام می بردارد.بهار فصلی است که هر انسانی را به تفکر در زیباییهای طبیعت وا میدارد.
از آنجا که به قول سعدی شاعر بزرگ ایرانی برگ سبز درختان در نظر شخص هوشیار و حقیقتجو، هر ورقش دفتری از معرفت خداوند است، باید بهار را موسم حقیقت طلبی وخدا شناسی دانست. فقط صاحبان عقل و اندیشه میفهمند که اسرار و نشانههایی در دگرگونی آسمانها و زمین و تغییر احوال فصلها و روزها و ماههاست و برای آن کسی که تفکر نمی کند، بهار و خزان یا زندگی و مرگ چه تفاوتی میکند ؟ فصل پر رمز و راز بهار، برای صاحبان خرد، فصل اندیشیدن است برای رسیدن به حیاتی دوباره و تکاپو برای رویش و آغازی دیگر. از این رو بهار تنها دگرگونی در طبیعت نیست، بلکه هنگامۀ تحولی عمیق و هدفمند در اندیشه و قلب آدمی نیز میباشد.
اندیشهی آدمى چون زمین کشاورزى است. تا وقتى بذر ایدههاى خوب را در ذهن خود نکارد، نمىتواند به نتایج خوب برسد. هر انسانی مالک سرزمین اندیشه خود است و باید تصمیم بگیرد که چگونه از آنچه در مزرعۀ اندیشهاش مىروید مراقبت کند. طبیعت هرسال چون دفتری به روی انسانها گشوده میشود تا جمال محبوب را در چهره زیبایش نظاره کنند و با تحول جان و اندیشه، به جای زنگارهای کینه و دشمنی شکوفههای محبت و دوستی بنشانند. بدین صورت باید گفت آمد و رفت بهار، تکرار درسهای طبیعت است. وقتی که شاخههای جدید و برگهای نو بر تن درختان مینشیند، این پیام درگوش انسان طنین انداز و به قلب او الهام میشود که:
حال که طبیعت متحول شده، انسانها نیز که برتر از طبیعت و اشرف مخلوقات اند، باید دراین دگرگونیها برطبیعت، سبقت جویند. هر فردی باید نیک بیندیشد که نسبت به از دست دادن سرمایه عمر و سپری نمودن بهترین سالهای زندگی، چه حاصلی اندوخته و با سرمایه گرانبهای عمر، دست به چه معامله ای زده است؟ چنین اندیشه ای، بارور و زاینده است و انسان را فراتر از پوچی و ابتذال، به رشد و تعالی میخواند. به این ترتیب انسان نیز میتواند دوران رکود و ناامیدی را به پایان برساند و در دل و جان خود، جوانههای آگاهی، تحول و میل به اوج را نمایان کند و به عبارتی از فرصت بی نظیر عمر نهایت استفاده را ببرد.
یکی از صلحا در دعای خویش چنین آورده: خدایا به من عمرطولانی عطا فرما تا زمانی که عمرم در راه اطاعت و بندگیات صرف شود و اگر روزی برسد که سالهای زندگیام چراگاه شیطان گردد، مرا فرصت مده.
بهار فصل رویش، شادی و زندگی میباشد و از منظر قرآن آیه و نشانهای است که باید مورد توجه اهل بصیرت قرار گیرد. خداوند متعال بارها در قرآن به رویش مجدد گیاهان و احیاء طبیعت در بهار اشاره کرده که هدف اصلی آن، تبیین و تمثیل واقعی از معاد و رستاخیز بوده است. در واقع تجدید حیات طبیعت به خاطر آنست که خدای هستی بخش انسان را متوجه حقانیت زنده شدن بعد ازمرگ گرداند. دگرگونی طبیعت در فصل بهار، برای ما یادآور این نکته است که بهار و خزان عمرخویش را به یاد آوریم. به خویشتن بیندیشیم که در بند غفلت گرفتار شده ایم. به بیان دیگر؛ بهار با خود پیام دارد. پیام زندگی، پیام دوباره زیستن و پیام دوباره نگریستن. یعنی با تجدیدنظر در اعمال و رفتار به گونهای عمل کنیم که زیبایی، زندگی و شادی را برای خود ودیگران به ارمغان بیاوریم. مانند بیشتر پدیدههای طبیعت، بهار نیز درسهایی آموزنده و زندگی ساز دارد که حیات بخش و تأمل برانگیز است. تنوع، شادابی، تحول و حیات آفرینی مهمترین آموزههای بهار میباشند.
بهار ما را به شناخت خود و خدا فرامی خواند. خدایی که به ارادۀ بی منتها و قدرت لایزالش زیباترین تصاویر جمال و جلال خود را در مقابل دیدگانمان ورق میزند و حجت را برای معرفت انسان تمام میکند. به این ترتیب، بهار طبیعت، ضمن اینکه دارای مفهوم شادی، مهرورزی و محبت است، نوعی بصیرت و نواندیشی را به همراه دارد. طبیعت نو میتواند نگاهی نو و بینشی جدید بیافریند وآدمی از هر شکوفه ای که بر شاخسار درختان میشکفد، نکته ای در شکوفایی اندیشه خویش بجوید. از نگاه قرآن انسان موجودی نیست که بدون برنامه و هدف رها شده باشد، او در جهانی زندگی میکند که همه چیز درآن هدفدار است و همه عالم به تسبیح خداوند مشغولند. براین اساس زندگی انسان زمانی ارزش مییابد که در ارتباط با خالق هستی مطرح شود. زندگی متکی به خدا، انسان را از پوچی و بدبینی رهایی میبخشد و آدمی با امیدواری در مسیر رشد و شکوفایی حرکت میکند.
بیایید در بهار طبیعت، اندیشههایمان را نیز بهاری کنیم. چه خوب است بر صفحه دلمان بنویسیم که نوروز یعنی روزهای نو، روزهای طور دیگر زندگی کردن، متفاوت نگاه کردن، روز دیگری برای مشغول شدن به آنچه دل مشغولیمان نبوده است؛ روز دیگری برای سپاسگزاری از هر آنچه شکرش را نکرده ایم. نوروز یعنی اینکه لباس نو بر تن فکر و اندیشه کنیم؛ یعنی اینکه افکار پوسیده و کهنه را به دور افکنیم، در معابر دوستی و صداقت قدم برداریم؛ چشم را بشوییم و طور دیگری ببینیم. نوروز یعنی اینکه بدانیم روز از نو، زندگی از نو در جریان است. نوروز انسان را به آینده ای سرشار از اطمینان و کامروایی امیدوار میکند. به همین دلیل، نوروز را روز نیکبختی نامیده اند. چه خوب میشد اگر نوروز را این گونه میخواندیم: روز تولد دیگر، فصل شروع انسانیت و بندگی خداوند و زمان گامهای تازه در مسیر حق / و چه زیباست اگر نوروز را مهربان مثل بهار، با طراوت مثل باران، مفرح مثل عطر گل، و سخاوتمند مثل ابر آغاز کنیم. بهار طبیعت را نمی شود همیشه تکرار کرد، اما بهاراندیشه و دل را، همیشه و همه جا میشود تکرار کرد. انسانهایی که بهارهایی مداوم در روح و فکر خودشان ایجاد میکنند، انسانهایی هستند که همیشه طراوت دارند، همیشه شور و شوق ادامه دادن دارند. بدین ترتیب انسان، گرچه از طبیعت درس میگیرد، اما به چیزی فراتر از طبیعت میرسد؛ چرا که میتواند همیشه بهار را در وجود خویش خلق کند و هر روز در تحولی مثبت باشد
نظرات